دل نوشته...

دل نوشته های من

دل نوشته...

دل نوشته های من

نیوفولدر

1. همین چند وقت پیش بود که خبر فوت پدر توی همه جا پیچید، همه به هم تسلیت می گفتند ولی عجیب بود، آخرین باری که مردم از خونه رفتند بیرون هنوز پدر زنده بود، و بعد از فوت کسی برای تسلیت نیومد خونه، همه به هم تسلیت می گن ولی کسی سراغی از خانواده رو نمی گیره، چرا؟


2. تسلیت نمی گن، خب باشه، دیگه جوابِ سلام که واجبه. نکنه مردم کلّاً یادشون رفته پدر چی می گفت؟


3.  حالا همه چی به کنار، چرا بعد از این همه روز، این همه آدم با هم اومدند در خونه؟ صدای در میاد، واقعاً این همه آدم می خوان بیان داخل؟


4. کسی که در رو باز نکرد، پس چجوری اومدند داخل؟

"یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا لا تَدْخُلُوا بُیُوتَ النَّبِیِّ إِلاَّ أَنْ یُؤْذَنَ لَکُمْ"

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۲/۱۲/۲۳
مهدی رضایی

نظرات (۱)

۲۶ اسفند ۹۲ ، ۱۳:۳۹ سخندان بآژیر
سلام....قلم بسیار زیبایی دارید مهندس...



التماس دعا...
پاسخ:
سلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته،
ممنون، ببخشید که نشناختمتون، می شه معرّفی بفرمایید خودتون رو؟
دم شما گرم،
محتاج دعا،
یاعلی(ع).

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی